به من که میرسی

دردم میگیرد
به من که میرسی تمام شک و تردیدهای دنیا در دلت راه میابند
و باز من میمانم و خرواری از اما و چراهایت
به من که میرسی چنان همه احتیاط ها را شسته و رفته و پهن میکنی
انگار یک شهر ادم را در پیش رو داری
باور کن من یک من ساده بیش نیستم

محسن.ش

احساس نقد

ایــن ادم قلبـــش رانسیـــه نمــــی دهـــــد

شــــرمنده

احســــــــاس نقـــــد مـــی خـــــواهد.

محســن.ش

خیانت

خیـــــانت مــی تــــــوانـد بخشیـــدن حقــــــت بــــاشــــد

فقــــط بـرای رفـــــــاه حــــال دیـــــگران

محســـن.ش

هوس

تــو سیـــب را از روی هــــوس طعـــم چشیـــدن چیـــدی

متن گنــــدم را بــه عشـــق تــــو

حـــالا بنشیـــن و بــــگو

مـــــرد از احســـــاس نبـــرد هیـــچ بـویـــی

محسن. ش

 

خسته ازین دنیای پوشالی

خسته ازین دنیای پوشالی
از حرفهای درشت و وعده های تو خالی
ازین روشن فکری و تز دموکراسی
سخن از عشق و در ذهن نیت عشق بازی
از کلاس و تیپ و لباس مارک دار
مانتو بلند و با حجاب و تا بناگوش چاک دار

خسته از دیدن دخترک گل فروش
خسته از غیرت های ناموس فروش
خسته از سیگار و در و دنیا
دیدن کمر بشکسته خوب و بدهای سرپا

توقع درک و سکوت از رفتار ناشی
گفتن دوستت دارم به ادم های لاشی
از دچار بودن به افکار و پندهای نیچه
از نخواندن کتاب و لمس دیدنش از پشت شیشه

خسته از ادعای خشگلی به زور مک اپ
رخ کشیدن با گوشی و تبلت و لپ تاپ
از نا مردی و هزار رنگی ادم ها
از افرات و خساست در کارها

هدر رفتن عمرو درد و دل بر دیوار مجازی , فیسبوک
دزدی در همه عهدها و گذاشتن پای شانس و بودن خر لوک


خسته از همه دردی که نمی گنجد در ورق

حرف ها مانده اند اما قلم غش رفت و افتاد...ترق

محسن.ش