نه از خـــدا
محسن.ش
زن
با انـــدام تـــرکه و ظـــریفش پــا به پـای مــن کــار میـــکند ، خــرج خــانه را می دهد ،
درد را تحــمل میـــکند
بــی محــلی هـا و تحقیــر هـا را صبـــر میـــکند
حـــرف زور میشنـــود امـا شــانه خــالی نمیـــکند
عشـــق را میـــفهمد
احســـاس دارد
آدم اســـت اما...
مــــرا ببخش...
در خیــابان هـا متــلک بـارت کـــردند
با ظـــرافت کــارهـای بـــزرگ را انجـــام داده ای و و تــــو را بـــه تمسخر گـــرفته انـــد
احســـاســات تـــو را بـــه بـــازی گــرفته انــد
از تـــو کــاسبــی هـا راه انــداختـه انـد فقــط بـــرای رفــاه خــودشـــان
اگـــر حقـــت را خـــورده انـــد
اگربه خانه امدند و در جواب خسته نباشیدت ، چای حاضرست شنیده ای
اگر تمام دق دلی های دنیا را به خانه آوردند و بر سر تو خالی کردند
اگر ضعیفه خطابت کردند
اگر گفتند تو با احساست منطق نمیفهمی و قدرت تصمیم گیری نداری
اگر تو را وارد حساب و کتاب مالیشان قرار ندادند
اگر میلیاردها احمق تو را وسیله ای برای رفع نیاز پنداشتند
اگر برای اثبات حرفشان تو را قسم دادند
اگر در جای شنیدن یک دوستت دارم ، داد و فریاد سرت راه انداخته اند
اگر تو را مسئول بزرگ کردن بچه و شستن و پختن دانستند
اگر فاحشه گی های خود را تقصیر ذات تو انداختند
اگر گفتند به تو شیر سگ بدهند تا وفا بیاموزی
اگر به اسم عشق با تو خوشگذرانی ها کرده اند
اگر دانشمندی در حال تحقیق کردن بر نوعت شد تا بداند انسان هستی یا نه
اگر جای گردش و تفریح در خانه زندانیت کردند
اگر عقل تو را ناقص دانستند
اگر غرورت را نادیده میگرند و زیرپا میگزارند
اگر تو را آنگونه که باید نشناختن
و اگر تو را آنگونه که باید دوست نداشتن
مرا به بزرگی و عظمتی که همه ان را انکار کرده اند ببخش...
آسمان در همه جای این دنیا همین گونه بود همیشه زور را دیده ای
تو همانی هستی که کوروش و علی و... را بدنیا آوردی
کل دنیا برای مهربانیت کم است
من به عظمت سختی و خشن بودنم قسم میخورم
محسن.ش
موفق شده ای
با برخوردهای سردت
هوایت از سر و دوست داشتنت از دل پرید
محسن.ش
محسن.ش
محسن.ش